مدیریت یا رهبری!

............
  1. آیا تا به حال فکر کرده اید مدیریت خوب است رهبری چرا؟      
  2.   به نظر شما در تاریخ مدیران موفق بوده اند یا رهبران چرا؟  
  3.   آیا تا به حال فکر کرده اید با اینکه معاشات کارمندان دولت با هم فرق دارد اما در اخر ماه چرا همه مفلس و بی پول هستند؟     
  4.  آیا تا به حال فکر کرده اید چرا افراد کم سواد در اکثر موارد از افراد با سواد بیشتر موفق تر و پولدار تر هستند؟
  5.  و آیا تا به حال فکر کرده اید چرا با اینکه زمان کافی دارید نمی توانید کارهای که دلتان می خواهد مانند یاد گرفتن یک زبان جدید را انجام دهید؟   

 

    ما به جوابات و چرایی این سوالات در این مقاله و مقاله های آتی خواهیم پرداخت اما واقعا عجیب است چرا افراد با مهارت های بالا همیشه پایینتر  نظر به افراد با مهارت کمتر هستند به گونه مثال بیل گیتس میلیارد آمریکایی در یک مصاحبه تلوزیونی گفته بود که وی شاگرد لایقی در پوهنتون نبود اما حالا بهترین هم صنفی وی منحیث یک کارمند برای وی کار می کند یا زاکر برگ سازنده فیسبوک و رییس کمپانی متا که امروزه غول شبکه های اجتماعی است حتی پوهنتون را تمام نکرد ولی یکی از پولدارترین افراد تاریخ و جهان است پس برای شما واقعا جالب نیست چرا افرادی که استعداد بیشتری دارند برای افرادی کار می کنند که روزی از آنها بالاتر بودند.

 

افرادی که پوهنتون را یا تمام نکردن یا در این دوره کوشش زیادی نکرده اند:

البته که ممکن است افرادی وجود داشته باشند که پوهنتون را به طور کامل تمام نکرده باشند یا در پوهنتون افراد لایقی نبوده باشند اما به علت موفقیت هایشان در زمینه کسب و کار، امروزه به عنوان میلیاردر شناخته می‌شوند. برخی از این افراد با اینکه در دوره تحصیلی نتوانسته اند دستاورد خوبی داشته باشند اما امروزه در صنعت تکنالوژی و غیره ابر قدرت های جهان هستند که جهان با انگشت های آنها می چرخد برخی از این افراد قرار ذیل اند:

 

1. بیل گیتس (Bill Gates) - بنیانگذار شرکت مایکروسافت

2. استیو جابز (Steve Jobs) - بنیانگذار شرکت اپل

3. مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg) - بنیانگذار شرکت فیسبوک

4. ریچارد برانسون (Richard Branson) - بنیانگذار گروه ویرجین

5. لاری الیسون (Larry Ellison) - بنیانگذار شرکت اوراکل

6. مایکل دل (Michael Dell) - بنیانگذار شرکت دل

7. تراویس کالانیک (Travis Kalanick) - بنیانگذار شرکت اوبر

8. جف بزوس (Jeff Bezos) - بنیانگذار و مدیرعامل شرکت آمازون

9. ایوان سپل (Evan Spiegel) - بنیانگذار شرکت اسناپچت

10. ایلان ماسک (Elon Musk) - بنیانگذار و مدیرعامل شرکت تسلا و اسپیس ایکس

 

البته این فهرست تنها نمونه‌ای از افرادی است که در حوزه کسب و کار و فناوری موفق عمل کرده‌اند و پوهنتون را به طور کامل و درست تکمیل نکرده یا در این دوره تحصیلی لایق شناخته نشده‌اند.

 

نخست مدیریت:

مدیریت به معنای برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل فعالیت های یک سازمان است. مدیران معمولاً مسئولیت های عملیاتی و اجرایی را بر عهده دارند و تلاش می کنند تا به طور بهینه از منابع موجود استفاده کنند. آنها اغلب بر اساس استانداردها و روش های مشخص عمل می کنند و تلاش می کنند تا به تحقق اهداف تجاری سازمان برسند.

مدیریت یک روند منظم است که مدیر باید از زیر فلترهای زیادی بگزرد تا بتواند در این پست اداری پذیرفته شود که البته در جناح مخالف یعنی رهبری این فلترها یا اصلا نیستند یا اگر هستند خیلی کمتر از مدیریت است در بخش مدیریت مدیر باید توانایی های مسلکی و هم رهبری داشته باشد برای مثال:

آیا شما شرکت خود را به یک فردی که سواد کافی در بخش تخنیکی تجارت نداشته باشد می دهید؟

آیا شما کارمندی در دفتر خود جذب می کنید که تنها مهارت رهبری را داشته باشد و به مسایل اداری و تخنیکی اداری بلد نباشد؟

 

خوب شما خودتان جواب خود را گرفتید بله مدیر بر خلاف نظر اکثر مردم یک فرد ساده و بدرت نخور نیست بلکه فردی مسلکی است که توانایی زیادی دارد و بر علاوه از توانایی های مسلکی و تخنیکی خود مهارت های رهبری را نیز دارد در بخش فرق بین مدیر و رهبر ما به به بعد های دیگر نیز اشاره خواهیم کرد که توانایی های مدیر را روشنتر خواهد کرد.

 

رهبری:

رهبری به معنای الهام بخشیدن، هدایت کردن و تحریک کردن اعضای سازمان است. رهبران تلاش می کنند تا اعضای سازمان را به سمت اهداف تعیین شده خود هدایت کنند و با ایجاد انگیزه و اعتماد، آنها را برای دستیابی به عملکرد بالاتر تشویق کنند. رهبران معمولاً بر اساس ارزش ها، ایده ها و رویکردهای خود عمل می کنند و تلاش می کنند تا یک فرهنگ سازمانی مثبت ایجاد کنند.

در کل رهبران افرادی هستند که برای اهداف خود گروه ها را ایجاد و سازماندهی می کنند شاید شنیده باشید:

یک پیرو هرگز درک نخواهد کرد که رهبر چه سخیتی های کشیده که رهبر شده است!

بله این مقوله بسیار زیبا است چون آغاز هر کاری سخت و دشوار است و مستلزم بارها افتادن است و آن فرد پیروز است که پس از هر افتادنی محکمتر از جایش برخیزد و تسلیم نشود من همیشه در زنده گی یک مقوله دارم که:

زنده گی همیشه افرادی بها می دهد که تا آخر ایستاده اند به انگلیسی این مقوله جالبر است  Last man standing!

رهبران همیشه با سواد و با استعداد نیستند اما چیزی که مردم را دور اینها جم می کند چند مورد مختصر است:

  1. جذبه آنها
  2. ایستاده گی آنها در برابر مشکلات ودشمنان
  3. اهداف آنها
  4. پیروزی آنها

 

آخری جالب بود نه! بله اکثر رهبران وقتی پیروانی زیادی دارند که پیروز باشند یک مقوله قدیمی در این باره می گوید کسانی تاریخ را می نویسند که پیروز میدان باشند و شما کسی را شاید نشناسید که پیروز نبوده باشد و پیرو داشته باشد البته در این مبحث پیروز نبودن نیز از رهبری چیزی کم نمی کند چون بوده اند رهبرانی که پیروزی در کمین آنها بوده اما توسط افراد باهوش تر یا جذب شده اند یا نابود که به گونه مثال می توان از پاکسازی داخلی نازی ها توسط هیتلر نام برد که وی سرآن نازی را بخاطر اینکه افکار ضد وی را داشته اند قتل عام کرد.